سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انگاره های آشنا

درباره پیک نیک و طبیعت گشتن ( 46)


 

                                                                                   

اینکه بروند خوشگذرانی گستره ی باز شهربازی

با نشاط چو شوینده شسسته شود از فکر پریشانی

برگ گلهای قشنگ هم اینکه خوشبو بود نازی

 برای زدودن حال یکجورت بهش دست یازی

روی فرش شمشادها خونسرد قدم زدنیست دلگشا

نوازش آور و شادمانی آور است زیبایی غنچه گلها

غرش وحشتناک ابرها و آذرخش تند فکر هلدی

نماید احساس شگفت به حالت و بیاردی  فازی

دست بکوب و قهقهه ساز در درونت شوخی بازی

چش مزه مزه پفک و چیپس و آبمیوه خنک بیاشامی

آراسته و دیدنی بودن کفش و رختهایت سازد حالی

نیز اینکه خوردنیها و نوشیدنیها میسازد مواد شادی

بسیار بپکن ترقه مانند و آبشار بهین رنگارنگی

ترسی خوشایند آیدت صداهای بزرگ بمبی بسازی

ماه توی آسمان و ستارگان نمایدی وه تماشایی

سیستم نورسازی پروژکتور همین نمایش دیدنی

پخشیدن خنک باد به پهنه افزون تکاپویش شکفتنی

اگه نپرداختی آدمی به بازیگوشی انگیزه بخشکدی

چرخش روزهای خوشگذرانی توی برنامه ماهیانه

خوب انتخابش انجامی در شبانه روز پایبند بگشته ای

هی جابجا نکن توی ذهنت جای وایسادن با نگرانی

شل بینداز روی امواج رودخانه روان رودخانه ای

برو بالا ز راه پله و بیا پایین که ورزش کنی گیجی

پرهیاهو ذوقت گشتا هنگامیکه بودی روی گاو وحشی

ابزار جوراجور بازی دیدنیه و شوق خروشان سازدی      

افزونش زیر دستگاه وایسادن صدا و حالتش ذوق آردی

ویژگیهای گوشیت یادت هست که بتوانی شکار کنی

فیلم و عکس بینداز و رمانی بنویس یادگاری خواندنی

یعنی بهتره روزانه بنویسی خاطرات لذتبخش روزمره را

و یادت نرود عادت کنی به شگرد گنجاندن ریز مواردها

همچنین یک روش خوب تمرین نگهداری رویدادها 

و چیره شدن بر این کار تهیه آلبوم عکس و کلیپ هستا

و نوعی ابزار بازی میباشد مرور خاطرات به یادماندنی

نیز یادآوری میشود خوشیهای گذشته جهت دوباره ارزیابی

نه فقط پیشامدها و انجام ها بلکه جاهای دیدنی و امکانات

که بطور جداگانه فایل بندی ساختی در هر سفر  مشاهدات

با نوشتن چند جمله در مورد هر  کدام از عکس و یا کلیپ

گردآوری میگردد متن های کارآمدی برای خودت و نیز  اکیپ

در آثاری که میسازید باید مکان و  تاریخ و ساعت را بگویید

که هنگام پژوهش و بکارگیری نکات مورد نیاز را بدانید

همه حرف دل و ذهنتان را آشکارا بگویید  و بنویسید

و نزدیکان نیز چیزهایی بیفزایند و از ایده شان بهره ببرید

کنارت آمد دوست خوبی و آزار نداشت خوش شایدی

مهربانی نماید و همراهیت کند توی کاری و باری

خواهد مذاق بردن و چشیدن تنقلاتی و خوردن غذایی

باهات ببری خوراکیهای مورد نیاز را و ابزار آشپزخانه ای

برنج چلو و پلو و خورش و کباب مرغ و گوشت و ماهی

فستفود پیتزا ،همبرگر ، ژامبون و سوسیس سوخاری

نوشابه و آبمیوه و شربت و دلستر و موکتل و دوغ ها

سالادها و ماست ها و ژله و آجیل و مغزها و سسها

سبزی خوردن ها و میوه ها و آش ها و حلیم و شله

سوپ ها و سمنو و شوقناک تر از همه سفره آراییه

موز ، انبه ، آلبالو ، آواکادو ، آناناس ،خربزه ، زیتون

انگور قرمز ، انگور سیاه ، انگور سبز ،گلابی ، ملون

پرتقال ، نارنگی ، کامکوات ، لیموترش، بالنگ ، نارنج

خرما ، دیری ، رطب ، کنار ، زالزالک ،خیار ، هویج

هلو ، شفتالو ، موز ، پلانتین ، زردآلو ، انار، آلو سیاه

توت فرنگی ، توت قرمز ، توت سفید خشک، توت سیاه

تمشک ، شلیل ، سیب درختی ، گریپ فروت ، دراگون

آلو قرمز ، آلو زرد ، آلو سیاه ، قیسی ، آلو شابلون

گیلاس ، لیمو شیرین ، لیمو ترش ، گوجه سبز ، آلوچه 

گردو تر ، پسته تر ، زرشک ، زغال اخته ، غوره

توی آشپزخانه که مناسبتره بهداشتیه باید آماده نمودشان

مگه برای خوشگذرانی نوعهای منقلی بیرون کبابشان

اجاق پینک نیک سبک و قابل جابجایی در  سفر بکار میرود

هر چند که اجاق های مسافرتی گوناگون وجود دارد

روی شمشادها چون بنشینی گلی و خیس شدی وایی

اینکه از طبیعت گوناگون شوکی بود اما ممکنه نخواهی

پس باید داشتن زیرانداز مسافرتی یا همچنین موکتی

اندازه اش مناسب و بتوانی دراز بکشی و نی کلافه ای

شب نرو خانه ، هتل بهتر بود تا دوباره نقشش نبینی

توی پارک ماندی انگار ترسناکه و هوا چه دمایی ؟

آشنایان ببینند هم را به هم خوش و بش نمایند همی

در مکان های همگانی روال نیست که چنین نمایی

بیشتر یک روز ماندن در طبیعت چکار کنی آبتنی

آماده که تمیز بروی باز هم گویی ز عرق داغی

انگاشت حمام بیرون یا مهمان پذیر بشود رفتن

اتومبیل یا دوچرخه برقی و با این ابزارها تندی رفتن

گشتن در جنگل و بین درختان شب تا پیشتر فلق

خیال آمیزتر و شوقناک افزونتر هستی سرشار رمق

 نگاه منما به ساعت و تاریخ گشته ای آشفته ای

گسیخته ساز فکرتت مدتی ز گذر زمان استرسی

روی کولت بگذار کوله پشتی برای چیزهای فوری

چراغ قوه و انرژی زا و چاقو و کیسه خواب و پزشکی

توپ و منچ و تور والیبال و دروازه و اسباب بازی

واسهء بهانهء بازی و قبراقی و انجام شادی بازی

دلبرانه تر و با کیفیتر است اجرای سیستم صوتی

غژغژ برخی باندها نپخشند همهء دسی بل موجی

نشد، بهرحال برای احوال موزون ، ضبط صوتی گسیل

همچنین موبایل ، باکس شارژی نیز پلیر خود اتومبیل

خورشید که زیاد آفتابی و نورانیست کله داغ کند

چتر یکنفره یا سایه بان چند نفره که هرم عایق کند

گفتمان و پرسش همنشینان و همراهان نمودن تا

بلد باشند و بخواهند بنمایند چیزهایی بیایند آنجا

تازه هوا و دلچسبترین زمان و روز خنکی دما

گشتگاه قشنگ و اندازه اش بسنده و اکناف پیدا

جاده باز و بی ترافیک آشفته نشود روان و آسوده

روز خلوت خیابان و یکسره گاز دادی نشدی خسته

هوشیار با حواس خوش بگذره نه خماری و خواب

هیچ نمیدونی چطور بود چالاک و انرژی تاب

سایرین و همه آگاه باشند از قرار و هر چه نیازه

رسیدن بهنگام و موردی جا نیفته از قلم دوستانه

گوشی دستتونه با پیامک و زنگ جای نگرانی چیه؟

رفت و آمدی هم پیش بیاد دست بکش گول زدن چیه؟

بردن جعبه ای و چمدانی که دستگیره اش بتوان گرفت

بردن میز و چند صندلی که خوشایندتر بتوان نشست

 برخی افراد صندلی تاشو باهاشان است بیرون

تکیه گاهی ندارد و کمرشان درد میگیرد گریون

علافی ویران نماید انرژی روان و صد برابرش

سرکوفت و متلک دور و بریها نیایدشان عارش

گردنبند و انگشتر و النگو و خلخال و دستبند و گوشواره

دربیاورشان می افته یکهویی الکی الکی با ورجه وورجه

آنجا برای دیوایس و چراغ و کتری الکتریکی

جا نماند در جنب پریز خودرو، خازن شارژی

سالنی دم دست باید اگه ز طوفان خیس شدند پوشاک

پناه بردن و زدودن دغدغه که ممکنه بند نیاید غمناک

چندتا بیشتر بود شمار افراد از گنجایش ماشین نمایان

وسیله بزرگتر تهیه نمود تا جا شوند دیگه مسافران

امکانش بود سفارش دهند یک تاکسی  یا ز دوستان

گمان ترس انگار بوجود می آید از آسیب ناگهان

کلیپ و فیلم و تصاویر دیدنی و شگرف و دلخواه

لبخند آور و هلو سرشار توی گوشی پرور زیبا نگاه

آنتی ویروس اکتیو دار توی گوشی، انبوه فایل گوناگون

حذف ساز موارد تکراری و جاگیر رم کند کننده پنهون

میدونی با رفیق و خوب و مهربون و بساز دلگشایی

کسیکه ضد باشد و ایراد بگیره خاموش میکنه روشنایی

میل و اشتهایت باز شده جست و خیز نمودی به دشت

به گوارشت فشار نیاد سنگین شود ناجور سر دلت

بوستان و درختستان و باغ پر بوته و گل و درخت

چشم نواز و جورواجور  پذیرایی ساز از هوشت

با فکر و هم اندیشی دست بگذار به زانو و راهکار

دست بگیر همه موارد تا کارها زمین نماند با پشتکار

خللی پیشامد نیفتد و ناگوار و کمبودی بوجود و ناورد

بهار شکوفا شده و نشود پاییز به کامتان و آنچه نباید

پرنده ، روباه ،لاکپشت ، خرگوش، بره ، بز و سگ

چمشت افتاد بهش شکارش نکن ول نیست اهلیه درنگ

نگهبانی بدهید با همدیگه نوبتی روز و شب به پا

هوشیار بساط هرز نرود نیز هراس جان نرود بالا

با هر تیپی سر و کار داری با شیطنت دست نندازنت

بذارنت سر کار و رو دست بزنن بهت و ببازنت

زباله و ته مانده خوردنیها روی زمین نندازی خودت

دوست داری تمیزی و نیز آب دهان ببینی میاد تهوعت

سخت نگیری آنورتر رفتن و گذاشتن اندر سطل آشغال

پوست تخمه هم پرت ننداز اکناف و بگیر قدحی روال

سطل زباله سرریز بود نگذارش سرشان بازهم اشکال

خم بگشتن و تهش را نگریستن نپخشد گربه و کاراکال

آبی ، رودخانه ای ، کانلی ، چشمه ای و دریا و دریاچه

آنی نپر توش غرق شدی یا سالم نبود مگه بدانی بی ایراده 

کاربردیه و آزموده و دربردارنده هر چه انجام داده ای

نیز یاد گرفته ای و هر چه بگذرد چیزهایی بیفزوده ای

تاریخ نوشتن بروی نوشته و فیلم و تصویر یادت نرود

به دیوار و درخت و هر چه بتوانی ننویس چطور رود

خشمناک و لجباز نخوبه هم اینکه گستاخی و آشوب

هر چی دلت خواست انجام دهی و سنگ به دل نکوب

شکیبا کتابی خواها بدست گرفتی زورا و میخکوبش

بیشترش خواندی ننمودی سرسری طردش و ولش

بجای خودرو میتوان در قطار دراز کشید بروی تخت

حادثه اش نزدیک صفر و سرعتش تند و با شکوه است

حال و هوای ویژه ای در خیال بجای میگذارد و دارد امتیاز

و خدمات پذیرایی ارزنده ای ارائه می دهند مهمان نواز

نیز دارای آسایش روانی بیشتریه که در جاده ها کمتره

و در گشتگاه چشم اندازهای بی مانندی بچشم میخوره

ایجاد راه آهن آرزوی بزرگ خیلی از انسانها بوده است

و الان انتخاب نخست بین ادوات جابجایی گشته است

آب و هوای نامناسب یکی دیگه از موارد قابل اشاره

قطار در طوفان و برف و  سرما  به راهش میدهد ادامه

کودک سرزنده و پر جنب و جوش باش یادته کودکی

همینسان نوجوانی بازی و پرش هر سویی جستی

تازه و شارژ و ورق زدن است هوش و انگار را

در زندگانی طاقت فرسا شکنجه مکن و کز خود را

جنبه داشتن و از دگرسانی خانه و بیرون و جنگل

همانند نیروی ولتاژ نپذیر یکه افسردن و رنج جدل

فلق و سپیده سحر هوا سرشار مه یا باران و دلربا طوفان

در قایق متوری گاز دادن و هوار و هو کشیدن آن سان

 گشتگاهی توپه که داشته باشد درختان میوه پربار

گاه قدم زدن و چیدنشان مالامال میشوی ذوق نمودار

خیلیها سیر و سفر جاده ای میروند با خودرو  شخصی را

فشار می آید به متور پس با روغن نو شاد سازند متور را

همچنین باید مایع خنک کننده متور بررسی شود

تا دمایش بالا نرود و جوش بیاید ناگهان از کار بیفتد  

در سفر تابستان سیستم تهمیه خودرو اهمیت زیادی دارد

همانند سایر سیستمهای ماشین نیاز به بررسی دارد

اندازه آج لاستیک ها برای اصطکاک و سایش باشد کافی

و بریده و با شکاف و متورم نباشد چپ شود پرتابی

کویر و شن زار  هم چشم اندازهای تماشایی و جالب داره

کویر نوردی و اسکی روی شن و گیاهان ویژه داره

همراهتان باشد کرم ضد آفتاب و دوربین و عینک دودی

کلمن و یخ و وسایل خنک ساز و  کفش های پیاده روی

برخی پشه و حشرات خطرناکه پس نیازه په بند

همچنین سموم و مواد حشره کش هستند ارزشمند

در کویر بیشتر پیش میاید گرد و غبار  و ممکنه لاجرم

خاک در چشمتان رود پس باهایتان باشد قطره چشم

دیسیپلین و موزونیت کارایی آور نباش بهم ریخته

دست و پات و گم نکن و پاتوق سراسیمه گمشده

شب بود بردبار باش تا خورشید در بیاد نگرد در تاریکی

جایی دیده نمیشود  نیز  برخی حیوانات شب بیرون آیندی

پس بهتره ببرید قطب نما و نقشه و جی پی اس دستی

بعلاوه غذا و آب و جعبه کمکهای اولیه و پتوی کوچکی

چو برق سپری گشت زمان و خاطره میماند و افسوس

کاش پیوسته هنگام خوش و خواستنی بماند ملوس

 

 


رستوران رفتن (45)


شاید گاهی یا نیز در مسافرت بهتره بروید رستوران

در جاهای تمیز بروید که توجه دارند به سلامت مشتریان

بخاطر بسپارین  آدرس رستوران و ساندویچیهای نزدیک

نیاز بود فوری پیدا شوند یا اینکه کارهایتان بود در ترافیک

بایدی بدونی لیست خوراکیهایشان و  میزان زیبایی سرو

و شاید با پرسیدن بتوانی بررسی نمایی فوقش بگیر کنسرو

اگه چه وابسته است سلیقه و ذائقه به منو و دسترسی

البته میدونی همه خوراکیها خوشمزه اند و دوست داشتنی

نقشه و اینترنت کمک بسیار خوب و آسانی برای یافتنه

و نیاز نیست پرسون پرسون گشت و خیالت هست آسوده

شمار افراد را جهت سفارش غذا  بدانید که اگه بیشترن

بهتره درصدد بودن و چند روز پیشتر به رستوران گفتن

نگاه سایرین درباره آراسته بودن سر و وضعتان مهم بود

پیشبند یا سفره ای روی رختهایتان گذاردن دارد سود

خواستید برای کاروباری فوری بروید و بیایید پیشبند را

 بگذارید روی صندلی تا همه بدانند دوباره می آیید همانجا

خوبیت ندارد سر میز مکانهای همگانی سیگار بکشید

شاید خودتان از چیزهایی بدتان بیاید آیا نباید اندیشید

اگه نام غذاها را نمی دانید بردبار از پیشخدمت بپرسید

روشویی روید اگه تکه استخوانی از دهان بیرون بیارید

ممکنه از مزهء خوراکیها خوشتان نیامده خجالت نکشید

برای جایگزینی آسوده به کارکنان رستوران گوشزد کنید

دور میز غذا موهایتان را نکنید شانه و  ور نروید به خود

و به بشقاب و ابزار دیگه افراد دست نزنید مانند وهم آلود

با صدای بلند و جیغ و فریاد نحرفید که هستا مزاحمت

و آب از بطری و پارچ ننوشید و با بطری در لیوان قشنگت

 لقمه ها را جوید و یکی یکی میل کنید نه پشت سر هم

سبزی خوردن را با مشت نخورید بلکه برگ برگ و منظم

جرعه جرعه مایعات را بیاشامید و یکهو سر نکشید

و زیباتر است که ماست و سالاد را با غذا هم نزنید

هنگام خوردن نباید کتاب و روزنامه و موبایل بدست بود

و دست و قاشقتان به دیس مشترک غذا زده نشود

به اندازه کافی سفارش دهید بویژه ته دیگ دوست داشتنی

و شمار مناسب بشقاب و قاشق و چنگال باشد دسترسی






 


سوغات مسافرت (44)


چیزهایی  مسافران در سفر  میگیرند و پس از بازگشت

هدیه میدهند که خوراکی یا کاردستی نیز اینکه ابزار است

تهیه سوغات از بخش های زیبا برای مسافران میباشد

پیشینه ای تاریخی دارد که برای خوشحال ساختن میباشد

از جمله آداب مسافرته که بگویند به فکر دوستان بوده اند

همچنین بعنوان یادگاری و خاطره ساختن بیشتر دلپذیرند

    اگه دارایی شان فراوان است و آنهمه بخوبی و  رؤیاآمیز  میبرند

برخی نیز در اندازه غافلگیری هدیه ای تهیه میسازند دلپسند

ارزش سوغاتی ممکنه اینطور بود که از  شهر توی سفر باشد

        افرادی هم میپندارند که از شهر خودشان بگیرند  آسانتر میباشد       

کارایی سوغات به یاد نزدیکان و آشنایان بودن و توجه نمودنه

نه اینکه گویی هزینه و اندازه اش هدف باشد و این مدنظره

مانند قالی پشمی و جاجیم و زیلو و پارچه زربفت مخملی

سینی و سماور و مجسمه های دکوری و نقره کاری

رخت ها و گلیم ها و کیف ها ی چرم و گلدوز دست ساز

نیز آثار فلزی و چوبی چکش کاری و کنده کاری چشمنواز

که هدیه های خیلی ارزشمند و زینتی پسند باشند جورواجور

و از نقش قشنگ برخوردارند بر مس و نقره و طلاکاری پرشور

همچنین باقلوا و کلوچه و بیسکوت های مختلف خوشگذرانی

میوه های خشک شده و آجیل و خشکبار  و پنیر خوردنی

سوغات موجب بوجود آمدن جاذبه های گردشگری میگردد

و برای سازندگان و بازایان به گردش پول بزرگ منجر میگردد

و در این زمینه پژوهش های همه جانبه ای برای بررسی

و شناخت موارد شکل گرفتن رفتار  انتخاب سوغات باشدی






رسیدن به هدف (43)



زیاد دوست داری بر چیزی رسی و آرزویش در درون داری

و گویی سرنوشتت خوب شود پایبندی بر خواستت نمایی

  به آسانی توان دستیابی بر پیشرفت و کامیابی بدان هان

نه که یکهو همه امکان انجامش بود بلکه بساز گامی روان

همین انگیزه و ناب خاطری ساخت پشتکار و تاخت گذاشتن

نداری واهمه از دوری اهداف و برگردی به تصمیم پاگذاشتن

و همواره توانا بنگری آگاه و دانا و چنان چالاک به رفتارت به ذهنت

بسازی اینکه الگویی ز راهها و چگونه و  تفاوتها ، نشانه را و اهدافت

  بزرگ بین خویش و شایسته بپنداری درون را و برون را و ستایش

ببین روشن نتیجه اش به برنامه ی موزونی به دانایی و پایش

نباش وسواس و تردیدی که انگیزه بگردد سرد بساز شوق و توانایی

نباش تنبل به انجام دادن کارها به بیداری بپردازی نشاط جویا و خواستاری

ببالا رتبه اش بگذار درون جدول ارزشگذاری هر بزرگ مورد که بیشتر بود نیازش

چو باشد دست و پاگیر و سبک آسا  و گرداند هدر دارائییها را ته گذارش

سببها و هدفهایت چه هست آیا بدانی که چرا این چیز و موردها بخواهی

و یاداشت کن به فهرستی موانع را و مدت را و بودنها و لازمها چنانی

همینطور چیره باش بر فکرت و دستی بزن بر زانوت تا مچ بخوابانی شکستها

چو ویراست مرغ ذهن را از قفس های خیال بد رها ساز و بیاسا کام ز پوچیها

یاداشت کن هر نکته آموخته ای و بیشتر یادبگیر روش های بهتر و ولش نکن

افزون بر این با دروغ های بزرگ افکارت را قربانی اعتماد بنفس کاذب نکن

 برای سرخوشی و بانشاط بودن مخدرهای خنیاگر سرابی چون بلا است

به هرم ورزش پیگیر و تیز بشکن یخ بیحالی و بیخوابیت چون نقشگذار است

فرا باید بگیری سبک و نکته و مهارت های این ره را بری بهره ز یافته های پیشینت

هر آنچه خوب و سازنده که انجام میدهی است اندر آینده دلگرمی برای تواناییهایت

برای رشد و پیشرفت به جوی سالم و آماده و بیخطر و بدون اخلال نیاز داری

همینگونه در اختیار داشتن ابزار مناسب نیز امتیازه توجه به پاداش های روانی 

بهره وری از زمان باشد طوریکه ساعت کار را تعیین کنی بر اساس مقدار کارها

نه اینکه کارهای زیادی در زمان های پراکنده بخواهی انجام دهی بطور یکجا






 


فواید مسافرت (42)

 

مسافرت رفتن است برای خوشی و گردش و یا کارها

نیز  یه روشه آسودنه یا پژوهش یا شناخت فرهنگ ها

ابزارهای مسافرت شامل کشتی و هواپیما و قطاره

نیز اتوبوس و خودرو شخصی و شاید متور و دوچرخه

بتنهایی یا با خانواده یا دوستان و یا اینکه تور گردشگری

با توجه به هزینه ها  و میزان تمایل میشود برنامه ریزی

اگه مدتش خیلی هم نباشد نکات ارزنده آشکار میگردد

 برای وهله های مختلف زندگانی آگاه و دانا میسازد

 سفر می آموزد خودت رختها را بشوری و خشک کنی

اگه چروک بودند اتو نمایی و چیده شده در کمد بگذاری

شمار روزها و پولهایت را مدیریت کنی برای آن مدت

ولخرجی نکنی که به دردسر نیفتی با بردباری و مثبت

اینکه تنها خودت از خودت نگهداری میکنی و میشوی پرتوان

در برابر خطرها بطور انفرادی توجهت جلب بگردد صدچندان  

ممکنه چیزهای جورواوری پیش بیاید و  نیز ترس و مشکلها

و خشمگین شدی و پشیمان از چنین نبود یاوری و کمک ها

منجر میگردد به سرزنش خودتان و فکرهای مختلف ناموزون

درک میکنید خودتان روانتان را میسازید نه جهان پیرامون

از رویدادهای روزمره رنج میبرید یا می یابید خوشحالی

و دور مینمایید دلشوره و ترس و وحشت و آشفتن و نگرانی

آشنا میشوید و پیدا میکنید مواردی که هستند موجب اخلال

و بهبود می دهید فکرتان برای از بین بردن این منفی احوال

با افراد و رفتارهای متفاوتی روبرو میگردید با برخورد ویژه

و می یابید واکنش آسوده و بدون آشوب را بهتر دانسته

در سفر مردم و گستره بزرگ دنیا را می بینید شکوهمند

با افرادی که خود را بخش کوچکی از جهانِ بزرگ میدانند

 نقشگذاری بزرگواری سایرین سبب میشود ول کنید غرورتان

که چه اندازه بهتر و زیباتر  برخورد دوستانه دارند باهایتان

در سفر برنامه تان را بدلخواه انتخاب و جایگزین می نمایید

و میتوانید هر زمان هر جایی خوشخیال راهی باشید

با مهارتهایی که می آموزید به زندگانی بهتری می رسید

و رشد فکری و روانی یافته اید و چیزهای خوبی میدانید










نکات اسکان در برف (41)



 


فراوان کوهنوردان و طبیعت دوستان در پاییز  و زمستان

هم اینکه ابتدای بهار که دما هست پایین مانند یخدان

شیفته فصل سرمایند که همیشه خوشکلی  ویژه ای دارد

برای کمپینگ و نورد که الکی ولش نمیکنند زیرا شادابی دارد

ابتدا از پیش بینی های آب و هوایی جویا بشوید و بدانید

کولاک و طوفان مشکلها پدید می آورد اگه نیز آماده اید

خودداری شود از جایی که برف ژرفی انباشت شده

ممکنه بهمن پیش بیاد با دانستن باشید خاطر آسوده

گزیدن مکان اسکان بی اشکال که اذیت نشوید از سرما

مثلا دور از رود و دریاچه و وزش باد که میفزایند سرما

در پناه سنگ یا تنه درختی بزرگ که سدی برابر باد است

در جایی که بلندتره از پیرامون و زمینی یکنواخت است

خودداری باید از اسکان توی دره زیرا باد اذیت می نماید

خیس میگردید برفی باشد زمین بهتره برف سفت شده باشد

بپوشید کفشهای ویژه برف یا کفش اسکی جهت راه رفتن

و رختها و سرپناه دو لایه و چند لایه عایق و ابزارهای گشتن

آنطور خوراکیهایی که انرژی فراوانی آزاد و داغتان می کند

بهمراه کیسه خواب و زیرانداز کُلفت چند لایه و عایق پَسند

کارآمد میباشد چند گاز پیک نیک و گاهی نیازه و شد جوابگو 

نیز بخاری شارژی و هم نوع برقی زدن به خازن و فندک خودرو

چندتا فندک و جعبه کبریت و چیزهای روشن ساختن آتش

لباس پشمی افزون و پتوهایی که هستا پشم شیشه تویش

همچنین نیازه  کیسه آب گرم و پاکت آتروپات گرمایش جیبی

و  دستکش و کلاه و پیشانی بند و گوشی و جوراب پشمی

نیم ساعت پیش از خوابیدن کیسه ای آب گرم و اگه نبود

بطری جا نوشابه داخل کیسه خواب نهید دمایش بالا رود  

حواستان باشد فلاکس یا ماگ آماده باشد که سیراب شوید

زیرا با تکاپوی بیشتر و چنان هرمی بیشتر تشنه میشوید

با شادابی و خوشخیالی و خونسردی میشود رفت و گشت

گستره های قشنگ و چشمگیر که روان را میسازد مثبت

در باغ و جنگل و کوه و رودخانه و دریا و پارک و دشت 

از چشم اندازهای دیدنی و پرطرفداری سِیر با شکوه است









خطر خشم (40)


فردی با خونسردی و سرحالی اتومبیل نوش را

میشست و میگشت دورش خیلی ذوق افزا

روی لبه باغچه نشسته بود شلنگ بدستش

از جایش جم نمیزد و چشمگیر مینمود نگاهش

یکهو کودک چند ساله اش تکه سنگی برداشت

در یک آن زد به خودرو و به رنگش خطی انداخت

خشمگین گشت و به دست کودک چند ضربه زد

و سبب شد بشکند از چند جا دستش خیلی بد

دوباره نگران شد و سرگشته بردش بیمارستان

دستش را گچ گرفتند برای خوب شدن و درمان

کودک با اندوه گفت چند روز دیگه خوب میشود؟

و می دید که بچه برای بازی خنده اش زجه میشود  

فرد که غمگین و پشیمان بود رفت سوی خودرو

و با زاری چند لگد سِفت زد بهش تا نکند دیگه همچو








دمنوش تندرستی آور (39)

دمنوش براستی خیلی خوبه برای بدن

مزه های جورواجور میسازه برای نوشیدن

آسوده میشوی اگه عصبی و افسرده بودی

مریض بودی بهبود می یابی و تندرستی

با رُستنیهای فراوانی تهیه میشود دمنوش

نما فیلترش پس از چند دقیقه در آب بزد جوش

بخش های مختلف رویدنیها خواها و کاربردیه

ریشه ، ساقه ، پوست ، برگ ، گل ، میوه

برگ نعنا ، پوست درخت بید ، گل بابونه

ساقه زعفران ، دانه هل ، ریشه زردچوبه

مضره برخی رُستنیها و نتوان خوردشان

و برخی نیز باید بدانی مقدار مصرفشان

بخوان موارد کاربردش را پیش از خوردن

شاید مانند داروهای شیمیایی باید انگاشتن

نوبهار آیدش دلت چونکه چگالتر سازیش

شوقش بیشتره بو و مزه خوش آب و رنگش

 آب که جوش آید روی اجاق شلعه بنما کم

کماکان غلیان کند عطر سازدی بپسندد دم

با نبات و عسل و خرما و قندو شکلات شیرین بگشتا

برخی ها داغ سازد مزاج و برخی سرد مزاج هستا

میتوان معجون بساختش نه فقط دمنوش بود

همچون شیرپسته که با کاکائو و بستنی بود

هان حواست پرت نباشد چون گذاشتی بر اجاق

شعله پرت آید بهت میسوزی ناگه همانند اتفاق

یا که پخش شد آبجوش با یک تکان دست ها

شیلد به چشم و دستکش بپوش بر دست ها

نتنها قوری بلکه فر و چای ساز و قوری برقی

همچنین سماور بهر تهیه اش باشد ابزار زیبایی

 در سماور آبجوش نهند با شعله کم جوش زند

سرش نیز قوری پُر دمنوش پر رنگ میگذارند

فزون بر قهوه و کاکائو و چایی و میوه و نعنا

بتوان ساخت دمنوش خوشمزه از همه رویدنیها

 

 

 

 



آموزش رفتار و گفتار (38)

یاد دادن رفتارهایی که انجامش پسندیده است  تربیت نام دارد

افراد هر خانواده رفتارهایی دارند که الگویی آشکار میسازد

که فقط در متن خانه و بنیان خانواده ارزش یافته است

و بعنوان باید و نبایدها و یا خوبها و بدها نمایان است

برای جلوگیری از آسیبها باید آموزش داده شود بایسته

در زمان های مناسب که نه زود باشد و نه دیر بگذشته

برای مثال زمانیکه در مورد برخی چیزها کنجکاو بپرسیدند

و بایستی پاسخ راست را بدانند و نگرشی پیدا میکنند

هنگام نوزادی که متوجه پیرامون نیستند و نگران نمیشوند

و نباید خانواده از این جنبه در موردشان آشفته بشوند

و هنگامیکه بزرگتر شدند کنجکاویشان می آورد جلب توجه

زمانیکه بازیشان رنگ پرسش مواردی بخودش گرفته

 برای مثال دور از شلوغی یک نفر نازناز دست شستن را

و نیز اینکه گاه حمام نمودن بهش آسوده آموختن نکات را

با خوشخیالی پشیمان نگشته و همواره چابک و خواهان

هیچگاه از آراسته بودن خسته نمیشوند با مهربانی روان

 

 



حواس پرتی (37)


هنگامیکه مدیر بخش اداری داشت به سمت اتاقش میرفت

نگاهش افتاد به پسری که به دیوار تکیه داده بود با دو دست

با شتاب رفت پیشش و بهش گفت ماهانه چقدر حقوق میگیری؟

پسر شگفت زده گشت و با بُهت جواب داد 2 میلیون تومان ماهی

مدیر با نگاهی آشفته دست به جیب برد و شش میلیون تومان در آورد

و خشمگین گفتا این پول را هدیه میدهم دیگه اینجا پیدایت نشود

ما به کارکنان حقوق میدهیم که پیوسته کار کنند نه استراحت

و همیشه نیروی تنبل بده که به رونق شرکت می آورد خسارت

پسر پول را گرفت و در حالیکه می دوید خیلی خوشحال بود

سپس مدیر از سایر کارکنانش پرسید این شخص که بود

شگفت زده و نگران جواب دادند پیک پیترا فروشی است

و اینگونه هول هولی چند لحظه حواس مدیر گشته بود پرت

اما شاداب شد نیز که چه اندازه خاطری شاد ساخته بود

و یاد گرفت همیشه فقط به فکر خودش نباشد و نیز اخم آلود