باران و برف شوق آور ( 1 )
در قلهء کوه بود خانهء زیبای مهسا
در بالای کوه زندگانی مینمود دلگشا
بیرون از جنگل انتخابش نموده بود
میتوانست برود در جنگل و کوه تیزپا
هوا گشت سرد و نزدیک شد زمستان
برگ زرد درختان فرش ساخت برپا
برف آهسته آهسته نشست روی درختان
و باد میوزید و بگشت چند درخت کله پا
نترسید و خوشحال از برف برگشت خانه
آسوده که فوری خوش میشود هوا و راه