سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انگاره های آشنا

راهکار بهتر (10)





همنشینی با تو خوب بود چی شده

خوشحالی همیشه جور بود بد شده

مثبتی و پر انرژیهایت کجاست زیباترین

که هماره صبح و شب بودی سرزنده

چرا ترسیده بودی از فکرهایت

از همه روشنیها و خوبیها یکهو دلزده

بیشترین رازها انگاری توی دل تو بود

اشک توی چشمانت شد مث یه چشمه

حواست پرت شد و واسه چیزی کوچیک

همه چیز یواش یادت رفت شد فریبنده

خسته بودی هرچی دیدی یا شنیدی

دوست نداشتی هرچی را گفتی که تلخه

از شکستها شدی سردرگم به آخر خط رسیدی

آنگاه دیدی لذت همیشه ات آهسته رفته

یادبگیر و توانایهایت را از ته قلب باور نما

میتونی ول کنی افسوسو ز فکرتت زدوده

خودتو پیدا نما و از نو بساز زندگانی را

هر چی انجام نشده گشت آموزنده

برای دیدن فردا باید یک دوباره بودن

ارمغان این تلاشت میبینی دلت خوشه