آرزوهای بزرگ (24)
هنگام پگاه شده باش بیدار
با انرژیه سرشار و خواستار
پیشتر که به کارها پردازی
شور رخ به آب و صابون هوشیار
ناگهان میکوبی به چیزی گیج گیج
ورنه که نگویم سخت و اجبار
یک بذر کوچک اندرون خاک
برخیزد ز خاک و گشت خوش بار
در تمام روز آگاه و با ارزیابی
تا شب همه بازیهایت بشمار
افکارت پر ز آرزو گویی بود
با آبمیوه خیالت شادابی آر
هر روز بزرگ و با شکوهه
باران زمستان و گلهای بهار