خورشید زیست ساز (36)
خورشید بتابد به چشمه آفتاب
مه نورش کمه مانند شبخواب
از سوختن گازها به خورشید
تابیده شود آفتاب ز خورشید
مه باز بتابد نور خورشید
مه نور ندارد بسان خورشید
چون مه برود جلوی خورشید
نتواند نور رسد زمین ز خورشید
آب را بسازد بخار خورشید
ابرها بشوند از بخار پدید
آفتاب که کم شود خوش آید
ماساژ و نوازش بر تن آید
هرمش یخ حس جوشان کند آب
تند میشودی پیام اعصاب
ار داغ بگشت دمای آفتاب
اذیتیش است مانند مذاب
در مرکز کهکشان راه شیری
خورشید ستاره است کاربردی
جنسش چیره ز هیدروژن است
تخمین سه چهارم هیدروژن است
از دیگه مواد ساخت و جنسش
بیشتر هلیوم هستا آمیختش
پرتویی که پراکند ز خورشید
نامش گذارند بادهای خورشید
اقلیم زمین و هوا بسازد
گازهای جورواجور و کارا سازد
موجب بشود فتوسنتز رستنی ها
ایجاد اکسیژن که نیاز برا زیستنی ها