سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انگاره های آشنا

ژاکت دوست داشتنی (5)




ویژگی ژاکت است سازد همی یون های برق

ساب به پوستت تا که انگیزه بیابی ای دمق

ژاکتی سازند به کاموا چیست کاردستی که هست

دستگاهای رباتیک بزرگ و آنهمه بازده چه هست

ژاکت و ژیله که در سرما بپوشند زیر کاپشن گشت بزرگ

باشدی یک لایه و دانه درشت بهتر بود یا سازدی هرمی سترگ

ژاکت دیبا بپوش هرچند که هستا زیر کت

گاهی ار تنهاش بپوشی بر روانت نقش داشت

نیست مهم که کرک ژاکت را زدودن بهر زیب

این لباس هست اینچنین جنسش نه عیب

چون لباسهایت بگردوندی بپوش ژاکت به تک

تنبلی  ول کن که یکسال ژاکتت ماند به پک








خوشمزه بودن املت و نیمرو (4)





تابه خشک کن بهر روغن ریختن

داغ چو شد پرت آیدت و سوختن

خوبتره کارایی تابه نچسب

بدمزه گشتا خوراکی بی سبب

تخم مرغ بشکن درون تابه ای

هم بزن باهاش سپس ادویه ای

چون بخواهی هیجانت بیشتر شود

چند ورق ژامبون گوشت افزا شود

میتوان نیز با پیاز و گوجه ای

املتش بنمود مذاق بستوده ای

ادویه های دگر نیز ار بود

مزه های جورواجور ایجا شود

نان زیره و لواش و بربری

باگت و کاکائویی چه برچشی

شعله باید کم بود پختش کنی

چون که تند باشد بسوخت بدمزه ای

هر کدام را تو جدا سرخش بکن

با شتاب نشود دماهاش یک ندان

املت خوشمزه چیز دیگر است

بدمزه سازی سخن بیراهه است

تخم مرغش کم نباشد های حواس

راز درصد را بدانی و اساس

اشتهای تو اگه بالاتر است

املت بیشتر بساز ، شامت چه است

ماست و نوشابه بنه جنبش خوشه

ژامبون و قارچ و پنیر تویش خوشه

با تروپچه نیز با سبزی خوردنی

با پیازچه نیز با چند نوشیدنی

اینچنینها گفتم ار تو خوانده ای

شاید که خوشحاله گشتم فانتزی

تخم مرغ آمیخت شگفت اندر کره

توی ماست لقمه که مزش بیشتره

تخم مرغ در کوکو سبزیجات دلخواه شود

توی کیکها و شیرینیجات خیلی کارا بود

ماده ای کاربردیه در آشپزی

فایده های زیاد میسازدی



















خشم نداشتن (3)


در سالن فرودگاه خانمی پُرنشاط بود

کتاب و کلوچه ای خرید شود خشنود

تا نوبت پروازش نشست روی صندلی

با کتاب خواندن و کلوچه خوردن آسود

در کنار وی فردی شکیبا مجله بخواند

با وی از کلوچه شروع به خوردن نمود

خانم خشمگین شد اما بروی خود نیاورد

و با خود گفت خیلی گستاخه و رمزآلود

آنگاه که فقط یک کلوچه ته بسته ماند

فرد نصفش را برای وی گذاشته بود

خانم غمناک کتابش را برداشت و رفت

روی صندلی هواپیما در کیفش را باز نمود

دید بسته کلوچه اش را و شد شگفت زده

تازه یادش افتاد از کیفش درش نیاورده بود

فرد چه اندازه مهربان به وی خوراکی داد

و خوبتره در زندگانی آدمی نشود خشم آلود















درباره یخچال (2)




یخچال دستگاهیست سرد کننده بر اساس سازوکار برقی

درون بدنه اش روغنی است که متورش سازد روانکاری

کمپرسوری دارد که فشار گاز همیشه بالا  و بسنده بماند

نیز کندانسوری که گاز سیال را از بخار به مایع سازدی

یخچال و فریزر است از ابزارهای کاربردی هر زندگی

جلوگیری می کنند از فساد و خرابی مواد خوراکی

یخچالهای خانه ای و فریزرها  و نوعهای ویترینی

نگهداریشان نکاتی دارد که باید انجام داد نیابد صدمه ای

غذای داغ هوای داخل یخچال را خیلی داغ می نماید

برفک ذوب شده چکه می کند در خوراکیها بشد قاتی

ابزار گرمایشی مانند اجاق گاز و آبگرمکن و سوفاژ

یخچال و فریزر در جنبش گذاشتن بگشت آسیبی

دستکم بیست سانتی متر یا بیشتر دور باشد از دیوار   

از اینکه زیر نور خورشید قرارش دهی خودداری

برچسب استفاده بهینه انرژی روی هر دستگاه است

مدلی گزین که دارد کارایی بهتر و بازده بیشتری

درجه دما روی عدد مناسب گذاشته شود تنظیم

که داغ نشود داخل یخچال یا کولاک یخ آردش افگاری

پس از جابه جاییش دو سه ساعت بردباری نمایید

سپس میتوان به پریز زدش و شده باشد آب بندی

درب یخچال را برای مدت زیادی باز نگذارید

و پیاپی باز و بسته اش نکنید به متورش فشار آیدی

لوله های پشت یخچال نگیرد گرد و غبار و باشد تمیز

همیشه نیز با برفک زدایی مناسب شسته شود فوری

اگه درون یخچال زیاد برفک انباشت شد غیرعادی

لاستیک های عایق کننده درب جایگزین بایستی

سوت کشیدن لوله ها بخاطر یخ زدن لوله ها میباشد

از این رو شستن لوله ها یا همه یخچال سرتاسری

بوی رنج آور برخی خوراکیها میماند به یخچال

باید کیسهء پارچه ای پُر ذغال نهاد در طبقه پایینی

سپس زغالها در آفتاب گذاشته شود تا خشک گردد

شستن محل با جوش شیرین و آب یافت بوی تمیزی

 بازه زمانی که خوب بماند خوراکبیهای گوناگون

منجمد شود در فریزر یا فقط در یخچال بسه نگهداری

قدح درب دار یا اینکه نایلون وکیومی راهکار بهتریه

هم استریله و آلوده نمیشود هم بیشتره مدت ماندگاری

اگه سرمای یخچال یا فریزر کاهش یافت و اندازه نبود

با شارژ گاز درون لوله ها بهینه آیدش خنک سازی












 


باران و برف شوق آور ( 1 )





در قلهء کوه بود خانهء زیبای مهسا

در بالای کوه زندگانی مینمود دلگشا

بیرون از جنگل انتخابش نموده بود

میتوانست برود در جنگل و کوه تیزپا

هوا گشت سرد و نزدیک شد زمستان

برگ زرد درختان فرش ساخت برپا

برف آهسته آهسته نشست روی درختان

و باد میوزید و بگشت چند درخت کله پا

نترسید و خوشحال از برف برگشت خانه

آسوده که فوری خوش میشود هوا و راه