سفارش تبلیغ
صبا ویژن

انگاره های آشنا

نکات سردی ناجور (25)

ژاکت بپوش روی بلوز سردت نشود بسختی

کاپشن خزداری بپوش خوشکل مانند لیمویی

چندتا لباس سر هم خوبه اگه که بیشتر سردته

دستکش بافتنی و چرم خوبه نیفتی ناگاه بیتابی

هنگام پوشیدن لباسها نرود یادت این که گفتم

توی بارون ممکنه خیس بگشتی ببر چتری

توی اوج خوشخیالی دلسرد نگردی از رفتن

برای رفتن و گشتن پیاپی باید بودن آماده ای

فصل سرما بنوش دمنوش داغ مزاج خوشه

سیب درختی و زعفران و زنجبیل و آویشنی

سرشاره از ویتامین و انرژی هستن برا بدن

نیم ساعت جوشاندن و بخور با عسل و قندی

شعله بخاری مناسب و آبی رنگ باید باشد

اندازه دودکش بخاری و آبگرمکن نما ارزیابی

پیوست های دودکش را درز بگیر دود نکند

بخاری بدون دودکش خطرناک است ترسناکی

برای تهویه اتاق پنجره همیشه بسته نباشد

شیشه پنجره خراب نباشد باد میاید یخکی

آب و هوا و فصلهای مختلف قشنگ است

خوشخیال باش از هوای خوب تو زندگانی

 

 





 


آرزوهای بزرگ (24)


هنگام پگاه شده باش بیدار

با انرژیه سرشار و خواستار

پیشتر که به کارها پردازی

شور رخ به آب و صابون هوشیار

ناگهان میکوبی به چیزی گیج گیج

ورنه که نگویم سخت و اجبار

یک بذر کوچک اندرون خاک

برخیزد ز خاک و گشت خوش بار

در تمام روز آگاه و با ارزیابی

تا شب همه بازیهایت بشمار

افکارت پر ز آرزو گویی بود

با آبمیوه خیالت شادابی آر

هر روز بزرگ و با شکوهه

باران زمستان و گلهای بهار

 






 


یه خوشی متفاوت (23)

بکش یه نقاشی چشمگیر

یه چیز خوشمزه همچون پنیر

روی یه کاغذ گلاسه براق

با رنگ یا مداد ویرایش پذیر

یا یه گوشی موبایل بزرگ

که یه ابزار متفاوته و دلپذیر

نترس از اینکه سخت باشد

جهش داشته باش و یادبگیر

نگرانی زمان زود بگذره

توی چند روز نیست وقت گیر

مانند بازی و خوشگذرانی

زیباترین نقاشیها را هدف بگیر






رسیدن به گردو (22)

یه کاری کن برای آلبالو

برای یافتن لقمه ای گردو

تو هر روز تازه و مثبت و زیبا

با افکار تازه ای گشتن روبرو

چرا رنگارنگ نباشد خواسته هایت

فراموشت نشود خوشی و تکاپو

یه بدست آوردن پیرزومندانه برایت

نیرومندت میسازه افزا تو رهرو

با دوست داشتن خودت بیاسا ز اکناف

تا نهایت هماره می تابه پرتو

یادبگیر هرگز مهم نیست کلنجار

خسته گشتی پرانرژی بودن از نو

بسیار ویژگی سازنده منجر میشود

نقشگذاره نیفتی گیج تلوتلو

آنچه دنبالش شدی تا بهره مندی

یه روشش نداشتن بگومگو

هیچ نترسی اگه داشتی نگرانی

زود بگذر با زبردستی جوابگو

فارغ از هر مشکلی همچو شکست

با رسیدن ها قشنگه روبرو






پرداختن حساب (21)



رفتند هنگام چاشت ساندویچی
بکارند در دل هم بذر دوستی
شیرین دهن هرم مهربانی داشتند
لبخند و بزم و فکر بازی داشتند
آخر سر نیش خندی زدند بهم
زرنگ که باشد آن یکی نزند دم
شور متن مهربانی و جر زدن آمد
سکوت پر آزاری بینشان فرا آمد
بی رودربایستی گفتش بدان اینرا
پیش از قرار گذاشتن بدون کلنجار
نمایان باشد سرانجام تسویه حساب
چه کسی دست و دلبازه همچو آفتاب


عشق پرهیجان (20)

هر دم که خاطراتت ، یادم بیاید سرشار
دوستیت ای مهربان ، بشکفدم همچون بهار
بودنت هر روز قشنگتر برای زندگانیست
گستاخی نیست رفتارت ، شادابی و سرحالیست
رمز جدول خوبی ، همیشه دوست داشتن بود
با همدیگه بودنمان  ، تار و پود تنیدن بود
در بین داشته هایم ، تو خواست ذوق افزایی
در زیورآلات نقره ام ، تو بهتر از طلایی
شاید یه روز نبینمت ، بی خبر نرو یکهویی
رنج برا هم نبودیم ، که این جدایی رو بخواهی


معجون نوشیدنی (19)


فریبرز معجون نوشیدنی میلش شده بود

شیر چگال گاو و میوه ها انتخاب نمود

در تراس زیر روشنایی نور سپید ماه

بدون نگرانی از هر چه با خنده قاه قاه

گرفت هسته و پوست میوه های گزدیده

توی خردکن پوره ساختشان و تندی آماده

گذاشت توی جام بلوری شیر خامه ای

افزود میوه ها را و سپس یخ های تکه ای

بهر ارزشمند شدن بیشتر از جنبه تغذیه

پروتئین و ویتامین آموخته بود تازه یافته

چاشنی کنسانتره و اینورت که شود چنان قبراق

چونان ادکلن که هوش شادمان شود مشتاق

نشست پشت میز نهار خوری و لیوان برداشت

مکید نی را و ایده ی چنین خواستنش انباشت

اندوه و آشفتن ز تن برود با چنین آشامیدنی

در دسترس هست چنینها و افسوس بی پولی




درباره آزار رساندن (18)


نباید آزار و خشونت باشد بین مردم

با پیشگیری ، اذیتی است چو نیش کژدم

بهره گیری پژوهیدن و ارزیابی نمودن

برنامه ریزی و راهکارهایی اجرا نمودن

عقل و دانایی  نگهبان جانست بی گمان

چشم و گوش و زبان بپاید هوشیار نهان

چه موارد روانی که با نیرنگ دیده نشود

چه شکنجه های رفتاری آسایش را بشکند

ممکنه بسیار نزدیک شوخی و فریفتن باشد

نیز استرس و ترس و خشم و آشفتن باشد

با پرمایه ابزار تکنولوژی پخشد زیان بی مایه

یا رو در رو فشار بیارد و افگار نماید پتیاره

موجب پیدایش و گسترش فروزنده بدکاری

نیز گریختن از ادب و فرهنگ با بیزاری

 جوشن کارای امنیت دستیاب ارزشمندی است

مهربانی بزرگ و بهبود دهنده و پرانرژی است

برکه تند زمان گذشت و فریاد خاموش ماند

بازیچه شد احساس و سنگ شیشه شکاند

نکویی بایسته است نه اندیشه زشت و آنچنان

هرز رنجاندن باشد و شادمان فرد روشن روان


 


نگران عشق (16)


در اوج خوشبختی با سرنوشت ایده آل و جور

به گوشم میرسد لبخند زیبایت بکاهد دردهای دور

درخت آشنایی ریشه هایش رشد می بالد همیشه

بیگانه باش از دغدغه هایی که حالت میشود خسته

شاید که خنثی می کند اخم رخ زیبایت عشوه

یا توی وان و دوش گهگاهی شکیبا گشتی وتازه

با خوشخیالی شانه کن آهسته موهای پریشانت

بیرون شود خسته شدنهای کلافه ای و دشوارت

 میشوم سرحال با ادکلن خاطر نوازت مالامال شوق

بالا بیارد قهقه ام را بسویت فکرتم می آیدش سوق

دل نازکی انگار اذیت میشوی فوری خروشان

خنک ساز هوش خود با مهربانی ای نمکدان

ببین با چمشهایی باز چو می آیی ز ره زیبا

چه خوبه پنجره تا بینمت شاداب، خوش و خواها

نمیدانم که پیشامد چه خواهد باشد فرداهای پنهان

نگاهم سخت نیست بلکه چه ساده هست و آسان

قشنگ گویی و شیرین است بیانت چاشنی نازت

شود اندر دلم قند آب و میبویم رخ ماهت

تویی روشن چراغ دلفروز جان عاشق قصه ها

همیشه بیقرارت بوده ام در بهترین آرزوها


 


درباره شهربازی (17)


یکنواختی روزمره انباشت میشود بدون انگیزه

کارایی و نقش گذاری بازی بر خندادن افسرده

توی شهربازی بزرگ ابزار خیلی قشنگ است

دل همه شاداب میشه روان باهاش زرنگ است

توان ساختار و پتانسیل بدن انسان کم و ناچیز نیست

بهبود و پیشرفت خوشگذرانی چشمگیر و زیست

شناخت تایید می کند تکانه های روانی ابزار شگفت

سکوی پرتاب بانجی و بشقاب پرنده همچون جت

بروی ترامبولین که با فوران نشاط بالا و پایین جهم

تاب بسیار بلند چرخان که تند تند و پرتابی دهد دورم

در پیست ماشین سواری ویراژ دهم و بگازم و کوبش

چرخ فلک که آن بلندا بردم و یکهو رو به پایین جیغش

چند جور اسباب بازی و خواستنی است اندر آنجا

نوع مسابقه ای افزون بازی جایزه دارد برنده را

توی سالنهای سرپوشیده دستگاه تکنولوژیک دارد

با سیستم الکترونیکی بازی کامپیوتری دارد

عینک سه بعدی را بگذار به چشم و آنچنان

بیفت روی ویبره نیز باهاش فیلم ببین هیجان

متورسیکلت و اتومبیل واقعی پلی استیشن رایانه ای

ضربه و پرش و شوک صندلی بدن را دهد ماساژی

پارک سبب چشمنوازی کارای دکوراسیون کالبد شهره

زمین گسترده دشت و خروشان لوازم برقی پروره

نهالستان گشن و باغ وحش حیوانات و پرندگان ناز

پر می کشد خیال به آسمان و فکرت بلند پرواز

چتر رنگ رنگ دم طاووس و نوک زیبای اردک

شیر و آهوی دیده نشده و بالهای بزرگ لک لک

خوشکل و دیدنیه نور افشانی و روشنایی خوشرنگ

رنگهای جورواجور مانند رخ شبخواب و آبرنگ

شگفتیه چنین دوست داشتنی کی با گفتن توان

ذوقش فزون است از شکفتن خیال بی گمان

نقش همیشه ای خاطرات بیاد ماندنی و ستودنی

تلنگر گذر زمان و با نگاهی مهربان بسپری